دلنبشته های تابناک

ساخت وبلاگ
مجلس محترم طرحی را در دست تصویب دارد که به موجب آن اظهار نظر غیر کارشناسی ممنوع شده و متخلفین از این قانون را به 5 تا 10 سال زندان محکوم می نماید.شاید، این طرح، طرح بدی نباشد؛ با این حال جدا از تناسب جرم با کیفر، که در طرح به هیچ وجه رعایت نشده است، " دو صد گفته چون نیم کردار نیست" اصلا مورد توجه مجلس نشینان محترم واقع نشده است.درست است که افراد مختلف جامعه، اعم از عادی و سلبریتی و هنرپیشه و ورزشکار و ... باید از اظهار نظرهای غیر کارشناسی، که کشور را وارد التهاب می کند، پرهیز نمایند؛ اما اولی تر آن است که در ابتدا مانع از فعالیت های غیر کارشناسی، که عامل اصلی بروز مسائل و مشکلات مبتلابه جامعه می باشد، گردیم!شما را نمی دانم! اما خود من تا دلتان بخواهد( یعنی تا دل مدیر عامل محترم خواسته است) فعالیت هایی که کوچکترین ربطی به مقطع و مدرک تحصیلی، تجربه کاری و توانایی های شغلی نگارنده نداشته است انجام داده ام؛ خواه به خاطر ظیق وقت و اینکه شرکت قادر نبود در مدت زمان کوتاه با فرد متخصص مورد نیاز قرارداد همکاری منعقد نماید و خواه جهت کاهش هزینه ها و اینکه پولی که می گیرم حلال باشد!ناگفته پیداست انجام درست هر کار نیازمند "خواستن" و "توانستن" است که در سال های نخست پیروزی انقلاب اولی تحت نام "تعهد" شناخته می شد و دومی به اسم "تخصص" معرف حضور خاص و عام گردیده بود.به دنبال این نامگذاری، بحث "تعهد مهمتر است یا تخصص؟" پیش آمد و آنطور که شنیده ام در پاسخ به این پرسش شهید چمران بهترین جواب را داده است: "البته تعهد؛ اما هیچ آدم متعهدی کاری که تخصص انجام آن را ندارد بر عهده نمی گیرد"این روزها، کشور ما درگیر مسائل و مشکلات مختلفی است که از میان آن ها می توان به موضوعات مرتبط با آب و هوا، گاز، ب دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 99 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 13:43

امروز صبح، با تمام وجود، به فرموده "فروغ فرخزاد"، تنها صداست که می ماند، پی بردم، زیرا ال سی دی تلفن همراهم سوخته بود و در حالی که تمامی شماره تلفن ها، یادداشت ها، عکس ها و فیلم ها را از دست داده بودم؛ زنگ "بیدار باش صبحگاهی" موبایل کماکان کار می کرد و هر 5 دقیقه یکبار پیام اعصاب خرد کن "بیدار شو!" را مخابره می فرمود!ما ایرانی ها از دیر باز عاشق تولید سر و صدا بوده ایم، زیرا در بسیاری از موارد آن را نشانه "کاری که در حال انجام شدن است" می گیریم.ساختمان سازهای ما بسیار پر سر و صدا کار می کنند و خیلی هایشان ترجیح می دهند تولید صدای اصلی، ریختن مصالح ساختمانی و آهن آلات، در محل را به پاسی از شب گذشته موکول نمایند.در شرکت های مشاوره و پیمانکاری نیز تولید صدا حرف اول را می زند و هم آنی که آنچنان با انگشتان دست روی کلیدهای صفحه کی برد می کوبد که کم مانده کلیدها از زور درد به آسمان ها پرواز نمایند بیش از دیگران مورد تایید مدیر عامل است و هم کسی که پای تلفن با داد و فریاد امر می کند و درخواست می فرماید از همکاران بسیار دوست داشتنی مقامات بالای اداری محسوب می گردد.ملانصرالدی، بر خلاف فروغ، بو را مهمتر می دانست!:می گویند یک مرد و ملا در مغازه بزازی بودند که ناخودآگاه صدایی از مرد خارج شد.مرد برای رد گم کمی دست به یک پارچه برده و آن را جر داد.ملا که این صحنه را مشاهده کرد گفت: " صدایش را از بین بردی! کاش برای بویش هم کاری می کردی!"سالهاست که مسافرین خروجی از خارج و ورودی به داخل کشور از بوی نامطبوع حول و حوش! فرودگاه بین المللی شکایت کرده و به مسئولین "کاری بکنید!" می گویند.مسئولین در عمل کاری نکرده و در دل "یک بوی ناقابل که بیشتر نیست!" می گویند.آن ها تا اندازه ای درست می گویند؛ زیرا دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 81 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 13:43

"زلزله" به خودی خود وحشتناک است و این وحشتناکی سه چندان می شود؛ اگر زمین لرزه در یک فصل سرد و در یک منطقه سردسیر اتفاق بیفتد.خبرهای دیده و شنیده شده از خوی اوضاع و احوال مطلوبی را نشان نمی دهد. در چنین شرایطی دولت باید به تنهایی کمر همت بسته و با تمام قوا به یاری حادثه دیدگان و مصیبت زدگان بشتابد یا با پس نزدن و از بیخ و بن قطع نکردن دست هایی که به یاری دراز شده اند کمک حال گرفتار شدگان در حادثه گردد.متاسفانه؛ هیچکدام از دو رویداد فوق روی نداده و ضمن آنکه دولت، به گونه مطلوب، کمک حال مردم نیازمند شهر خوی نبوده است، هم درخواست کمک هلال احمر ترکیه را نپذیرفته و هم شماره حساب کریم باقری، که برای کمک به زلزله زدگان اعلام شده بود، را مسدود کرده است.با این حساب؛ شاید وقت آن رسیده باشد که در یک بیت معروف از اشعار سعدی، علیه الرحمه، تغییر اساسی ایجاد نماییم:چو عضوی به درد آورد روزگاردگر عضوها!؟ الفرار! الفرار! + نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 13:6 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 13:43

یکی از روزنامه های اصولگرا، آنطور که شنیده ام، چنین نوشته که پیرها و کهنسالانی که بیشتر به درد شستن ملحفه و تمیز کردن دندان های مصنوعی خودشان می خورند از سراسر اروپا آمده و در استراسبورگ تجمع کرده اند( یا قرار است تجمع کنند)این شنیده مرا به یاد خاطره ای از دوستی خانوادگی در سال های نخست پیروزی انقلاب انداخت."مادر بزرگ .... که سن و سالی ازش گذشته اصرار دارد در تمام راهپیمایی ها شرکت فعال داشته باشد. یک بار خودم دیدم و شنیدم که طفلک تمام انرژی خود را جمع کرده و فریاد "وای اگر خمینی حکم جهادم دهد" را سر داد.بعد از آن کم آورد و پس از 5، 6 دقیقه نفس چاق کردن دنباله شعار را از سر گرفت: "ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد"من در اینجا قصد ندارم در باره "حق با چه کسی است؟" حرف بزنم و فقط حرف حسابم این است که هر شخصیت حقیقی یا حقوقی باید به چیزی معتقد باشد و وفق اعتقادات خود سخن بگوید.اگر ما واقعا و از صمیم قلب معتقد هستیم که جای پیرها و کهنسالان حضور در تجمع ها نیست، باید مانع از حضور اینگونه افراد در راهپیمایی های 13 آبان، 16 آذر و 22 بهمن گردیم.اگر هم جدا بر این باوریم که پیر و کهنسال هم آدمی که حیات دارد و هنوز ممات نیافته، است و روی این اصل حق تایید، اعتراض و انتقاد دارد باید حرمت و احترام او را نگه داشته و جوری رفتار نکنیم که همان دو نفر و نصفی دوست هم از ما رنجیده خاطر شده و "شاید جناح مقابل راست می گوید" در فکر و ذکرشان ریشه بدواند! + نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم دی ۱۴۰۱ ساعت 13:55 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:15

پدر، شادروان، عادت داشت که به شوخی مرا "مادر سوخته" خطاب کند.وقتی دوستان بر این فرمایش پدر خرده گرفته و خواستند "همه به بچه ها پدر سوخته می گویند" را آویزه گوش ایشان نمایند، وی با بیان طنز گونه " دیوانه نیستم که به خودم توهین کنم" بیهوده گویان را سر جای واقعی خویش قرار داد.انصافا؛ من "پدر سوخته" و "مادر سوخته" نبودم؛ با این حال در جامعه امروز ایران، آدم های "مادر سوخته" و "پدر سوخته" کم نداریم.دختر جوانی در اهواز سر بریده می شود و شوهر نامرد او با سر بریده در شهر جولان می دهد.قاتل دستگیر می شود، اما چون ولی دم دختر پدر سوخته رضایت می دهد، مقرر می گردد شوهر پدر سوخته با گذراندن 8 سال( حداکثر) از حبس بیرون آمده و مجددا، در صورت تمایل، دست به همسر کشی بزند.انصافا؛ اگر قرار باشد آن هایی که در مرگ دلخراش دختر جوان نقش داشتند به سزای اعمال خود برسند، پدر و عمویی که باعث و بانی آمدن "مقتوله" از ترکیه به ایران شده و به عبارت عامیانه " گوسفند را به دست گرگ سپردند" جایگاهی ویژه خواهند داشت.با این حال؛ جالب است که در عوض مجرم دانستن پدر دختر، او را در جای ولی دم نشانیده و از وی سوال "رضایت می دهی؟" پرسیده می شود!من کاری به این که قانون چه می گوید ندارم و فقط همینقدر می دانم که اگر در هنگام صدور حکم، اولیای دم مقتولین پدر سوخته و مادر سوخته حق دادن رضایت را نداشته باشند چه بسا نقطه بسیاری از احکام جزایی " بخشش. لازم نیست اعدامش کنید." سر جای درست خود نشسته و آن ها را بصورت "بخشش لازم نیست. اعدامش کنید." در بیاورد! + نوشته شده در شنبه یکم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 21:24 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:15

مرحوم نادر ابراهیمی اعتقاد داشت که "هیچ بچه ای متقلب نیست... تقلب کار بزرگترهاست که کم می فروشند، گران می فروشند!"وقتی این گفته را نزد دوستی بر زبان آوردم گفت: " من هم همین عقیده را دارم و معتقدم چون هیچ فرقی نمی کند که کسی توی خانه یا سر جلسه امتحان درس یاد بگیرد، تقلب های سر جلسه را اصلا نباید تقلب به حساب آورد"با شنیدن این حرف ها، ناخودآگاه، یاد جمله قصار مش قاسم دایی جان ناپلئون، "جسارت نباشد. دخترها با زن ها یک توفیراتی دارند!" افتاده و "بچه با آدم بزرگ فرق دارد" گفتم.گذشته از این موضوع، قطعا، استرس سر جلسه امتحان بابت "الان ممتحن می فهمد" مانع از آن می شود که رونویسی کننده، چندان در قید و بند مقوله یادگیری باشد.جدا از این ها؛ "از کل کتاب امتحان می گیرم" هرگز به معنی این نیست که در سر جلسه آزمون، تنها یک سوال، "کل کتاب را از بر بنویسید" پرسیده شود.سوالات پرسیده شده بر اساس علم آمار مطرح می شوند و فرض طراح این است که آنی که از 10 سوال به 9 تای آن ها جواب درست می دهد، 90 درصد مطالب کتاب را درک کرده است.این در حالی است که حتی اگر فرض کنیم دانش آموز یا دانشجو تمام مطالب مستتر در 10 سوال طرح شده را همراه رونویسی یاد می گیرد، درک او از کل مجموعه کتاب امتحانی جز همین مختصر نیست و دادن نمره کامل به وی جز اجحاف حق دیگران محسوب نمی شود. + نوشته شده در یکشنبه دوم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 14:15 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 90 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:15